شهر هزار حکیم
دو سده تاریخ فلسفی تهران
1- تهران شهر «هزار حکیم» (1) ، از هنگام هجرت حکما و عرفا از اصفهان و سبزوار به آن، جلودار عرصه فلسفه و عرفان و وارث هزار سال همت و حمیّت علمی شد. تهران از دو سده قبل آبستن حوادثی بوده که حاکی از فضای بهتری برای حکیمان و عارفان است. آشنایی با مظاهر جدید فرهنگ و تمدن غرب و آزادی نسبی مردم و رشد آگاهیهای عمومی و درخواست رسانههای گروهی و مراکز دادرسی حقوقی و وجود برخی از فرهیختگان و شاهزادگان عهد قاجار که از حکما و عرفا حمایت میکردند و همچنین دفاع فقهای عظام در مقابل ریاکاران و متعصبان خشکاندیش از حکیمان و عارفان و در نتیجه کمک به نشر و توسعه مدارس فلسفی و عرفانی در تهران، موجب رونق علوم طبیعی و ریاضی و حکمی و عرفانی شده است.
گرچه به دلیل برخی از حوادث همچون انقلاب مشروطه و بیتوجهی متولیان امور و نارواییها و بی عدالتیها مدارسی از رونق افتاده، خراب شده، یا خالی از طلاب گشته؛ اما با تلاش حاملان حکمت و راسخان در علم، مخصوصاً چراغ حکمت متعالیه از دو سده پیش تاکنون در حوزه تهران نگهداشته شده است. در این میان گرچه مدرسهی دارالشفاء پس از چهل سال حوزهی گرم فلسفه و مدرس عالی حکمی میرزای جلوه با مهاجرت طلاب در وقایع مشروطه به سردی میگراید، ولی مدرسهی مروی ، مدرسهی صدر ، مدرسهی سپهسالار (قدیم و جدید)، مدرسهی منیریه ، مدرسهی شیخ عبدالحسین و مدرسهی کاظمیه و غیره به حیات خود ادامه داده شاگردان مؤسسین حوزهی فلسفی و عرفانی تهران و حکمای اربعه و شاگردانشان به تعلیم فلسفه و عرفان در این حوزه و حوزههای دیگر علمی ایران پرداختند. در حال حاضر از میان مدارس مذکور، مدرسه استاد مطهری (سپهسالاری سابق) به عنوان ادامه دهنده حوزه فلسفی تهران است. که چون از تحولات پس از انقلاب آن اصلاع چندانی نداریم، در گزارش حاضر به احوالات امروزین آن نپرداختهایم.
وظایف حوزه فلسفی تهران 1-2- گفته شده که حوزهی تهران از غنیترین حوزههای فلسفی جهان بوده است که برخی از ویژگیهای آن عبارتند از: 1- برخورد با اندیشههای فلسفی جدید غربی 2- دفاع در برابر حمله به فلسفه اسلامی و الهیات 3- سعی در ارائه فلسفه صدرایی به شیوهای نو و پایهگذاری برخی از براهین و مباحث جدید 4- تأسیس مباحث تطبیقی فلسفی 5- تصحیح و کتابشناسی کتب قدیم و درسی فلسفی و عرفانی 6- برخورد و همکاری با مستشرقین 7- نقد و بررسی فلسفه غرب البته ظاهراً حوزه فلسفی تهران در رسالت مطالعه و بررسی فلسفه غرب به اندازه کافی توفیق نداشته است با این حال باید قبول کرد که مکتب تهران به عنوان یک مکتب فکری جدید، مطرح نبوده، نوآوریهای آن بسیار محدود و صرفاً بیشتر مروج تفکرمشائی یا اندیشه متعالیه بوده است؛ مع الوصف باید به خاطر داشت که اکثر چهرههای مکتب تهران به رغم تدین و ورع، مورد تکفیر متشرعان متصلب و متشبثان به علم استنجاء (که خقه اصغر را مهمتر از فقه اکبر میدانستند)، قرار گرفتند.
حوزه فلسفی تهران چگونه شکل گرفت؟ 1-3- مستندات تاریخی حکایت از آن دارند که مؤسس مدرسهی مروی و دعوت شاه قاجار از آخوند ملاعلی نوری درخواست کردند که بیایند تهران و در مدرسه مروی تدریس نمایند. ملاعلی نوری عذر آورد و یکی از شاگردان خویش را در سال 1237ه.ق، جهت تدریس در مدرسهی مروی تهران معرفی و روانه گردانید. این شاگرد عالیقدر، ملا عبداللّه مدرس زنوزی است که اولین مدرس فلسفه صدرایی و شارح حکمت متعالیه در حوزهی فلسفی تهران است. وی به مدت بیست سال در این حوزه مشغول تدریس بوده و چراغ حکمت را در تهران روشن نموده است. شرح دعوت از آخوند ملاعلی نوری را به قلم علی مدرس پسر آقا ملاعبداللّه مدرس زنوزی چنین است: «پس از آنکه مرحوم حاجی محمد حسین خان مروی در دارالخلافهی تهران مدرسهی مروی را عمارت کرد و به اتمام رسانید، از خاقان خلد آشیان استدعا کرد که مرحوم ملا علی نوری را از اصفهان به تهران احضار نماید تا در آن مدرسه تدریس فرمایند. پس از ابلاغ احضار، مرحوم ملاعلی نوری در جواب نوشت که در اصفهان قریب به دو هزار طلاب مشغول تحصیل هستند که چهارصد نفر - بلکه متجاوز - که شایسته حضور مجلس درس این دعاگو هستند به مجلس درس دعاگو حاضر میشوند. چنانچه در تهران بیاید موجب پریشانی این همه طلاب علم خواهد شد. پس از رسیدن جواب، مرحوم خان مروی استدعا نمود که مجدداً امر صادر و فرمایش شود که یکی از تلامیذ خود را که لایق دانند روانه دارالخلاقه کنند. که ملاعبداللّه مدرس زنوزی به تهران آمدند و مکتب تهران تأسیس گردیده تداوم یافت. (2) ». به واقع او مکتب فلسفی تهران را مؤسس بود.
پانوشتها 1. بنابر قول صاحب افضل التواریخ در عصر حکمای اربعه، هزار حکیم در تهران بوده است. 2. آشتیانی، سید جلال، مقدمه انوار جلیه ملاعبداللّه زنوزی ، ص 39 و نیز طرائق الحقائق ، ج 3، ص 235 و 236
|